کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۹۹۰۸۱۴

من تنها قهرمان زندگی خودم بوده‌ام، نه اینکه اینطور خواسته باشم، و نه اینکه دنبال قهرمان دیگه‌ای نگشته باشم، موضوع اینه که هیچ کس اونقدر قوی نبود که بتونه منو از خودم نجات بده، هیچ کس به جز خودم. من همون ققنوسی هستم که وجودم رو به آتش کشیدم و از خاکسترم دوباره متولد شدم. کسی چه میدونه؟ شاید روزی برسه که باز مجبور بشم همین کارو بکنم، شاید بارها و بارها. فقط امیدوارم باز هم خودم خودمو تنها نذارم. 

نظرات 1 + ارسال نظر
پرفسور خسته پنج‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1399 ساعت 12:05 ق.ظ http://porfossor.blogsky.com

چه وبلاگ خوب و قدیمی‌ای.
تو عنوان‌ش موندم. پیچازی یعنی هیچی به هیچی نمیاد؟!

ممنونم لطف داری

پیچازی یه اصطلاح مهجوره
قدیما به پارچه های چهارخونه میگفتن پیچازی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد