گفت: هابیل که تا به حال مرگ کسی رو ندیده بود، چطور میدونست اگه با چوب بکوبه تو سر هابیل، میمیره؟
گفتم: قصه اینجوری نبود، قابیل نمیخواست هابیلو بکشه، فقط عصبانی شد و از فرط عصبانیت به هابیل ضربه زد و تصادفا کشتش.
گفت: پس قابیل اونقدرام بد نبوده بدبخت، چرا اینقدر تقبیحش میکنن و اولین آدم بد تاریخ معرفیش میکنن؟
گفتم: بحث بد و خوب نیست، قصه قصه حسادته، هابیل مزیتهایی داشت، هم ذاتی و هم اکتسابی، قابیل نمیخواست برتری هابیلو بپذیره، نمیتونست باهاش کنار بیاد، حسادتش روی هم انباشته و تبدیل به خشم شد و همین خشم کار دستش داد. میدونی که این قصه ها هم مثل بقیه اسطوره ها کهنالگوئه و میتونه در هر زمان و هر جایی بازتولید بشه.