کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۹۹۰۴۱۹

عاقبت بعد از شش-هفت سال خریدمش، یه حلقه ساده ساده ساده، مثل حلقه ازدواج مادرم که بابام براش خریده بود، ولی من خودم برای خودم خریدم، مال اون زرد بود ولی مال من سفیده، مال اون طلا بود و مال من استیله؛ استعاری نیست؟

دوست داشتم حلقه ازدواجم همین شکلی باشه، ولی گفتن این چیه؟ پیرزنیه! فکر نمیکردم به میل این و اون بودنم اینقدر طول بکشه.

نظرات 1 + ارسال نظر
ترانه جمعه 20 تیر‌ماه سال 1399 ساعت 12:09 ق.ظ http://taraaaneh.blogsky.com

مبارک باشه مهم اینه که خودت دوستش داری.

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد