کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

شما یادتون نمیاد، یه زمانی پسرها عاشق اولین زنی میشدن که بهشون میداد;)
بحث جدی در مورد چرایی و چگونگیش کار من نیست، ولی یادمه اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد موج ازدواج پسرهای جوون با بیوه های بزرگتر از خودشون راه افتاده بود که حتی تو سریالهای تلویزیون هم مکرراً بهش پرداخته میشد. داداش کوچکترم و برادرشوهر خواهرم جزو کسایی بودن که چنین تصمیمی داشتن و خانواده هاشون با جدیت جلوشونو گرفتن؛ اما دورادور شاهد پسرهایی بودم که به قیمت طرد شدن از خانواده تونستن به معشوق نامتعارفشون برسن. قضاوتی روی خوب یا بد بودن کارشون ندارم، فقط دلم میخواد بدونم پشیمون نشدن از این سنت شکنی؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد