کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

رگ خواب

وقتی کلافه ام و سردرگم دور خودم میگردم، ازم نمیپرسه چته؟ چرا نمیشینی و آروم نمیگیری؟ به جاش میاد تو آشپزخونه و دور و برمو خلوت میکنه، چون میدونه نظم درست همون چیزیه که تو اون لحظه احتیاج دارم ولی ایجادش از خودم برنمیاد. بعد یه لیوان چایی میده دستم که مجبور شم بشینم و تمرکز کنم. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد