کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

مرور خاطرات

بعد از زایمانم دائم صدای بچه تو گوشم بود. میدونستم این توهم مادرانه تا حدی طبیعیه ولی حتی وقتی نگاه میکردم به بچه هام که خوابیدن باز صدای ونگ بچه میشنیدم. آخر به شوهرم گفتم منو ببر دکتر اعصاب دارم دیوونه میشم. دارم میبینم بچه هام خوابن ولی باز صدای گریه شونو میشنوم. گفت کسخل منم میشنوم از خونه همسایه میاد:)))))))
از قضا یه شیرخوار دیگه هم تو آپارتمان داشتیم، نوه یکی از همسایه ها بود:|

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran پنج‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 04:37 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

خدای من:))))))

سلامت و
خوش باشین همیشه

سپاس

برهان سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1398 ساعت 03:38 ق.ظ http://backyard.blog.ir


وااااای خیلی خوب بود. دمت گرم نصف شبی حالم عوض شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد