کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

970606

دوستی یک عکس برایم میفرستد. باغچه کوچکی کنار خیابان است با بوته های کوتاه گل و گیاه تزئینی؛ یک تابلوی آبی رنگ کاشته اند وسط باغچه که رویش نوشته:

 I'm trying hard to grow... so please don't walk on me.

جواب میدهم: ما آدمها هم باید یکی از اینها بچسبانیم روی خودمان. 

*** 

دیشب در حالی که ما داشتیم دندانمان را مسواک میزدیم یا پای پنجره سیگار صد تا یک غاز دود میکردیم، یک عده داشتند  توی هتلهای استانبول جاگیر میشدند و لباسهایی که قرار است فردا توی کنسرت معین بپوشند را از توی چمدان درمی آوردند و توی کمد آویزان میکردند. شاید هم بنا داشتند بروند از بازار یک دانه نو و قشنگش را بخرند و بعداً هر وقت آن لباس را دیدند یادشان بیافتد که اولین بار توی کنسرت معین پوشیده اند. 

***

یک توصیه به خانمهای جوانی که قصد مادر شدن دارند بکنم، اگر گوش کنید به نفعتان است و اگر نکنید بعدش میفهمید خاک بر سرتان شده!

در دوران بارداری و بعد از زایمان، آدمهای منفی باف را با منجنیق از خودتان دور کنید، هر چه دورتر بهتر. عوضش تا میتوانید با خوش خیالها و عملگراها معاشرت کنید. آنهایی که دنیا را قشنگ میبینند و به جای حرف اضافه زدن بلند میشوند یک لیوان شیر و عسل میدهند دستتان.

***

میگویند از بزرگمهر خردمند خواستند جمله ای بگوید که در غم و شادی به کار آید، فرموده باشد: "این نیز بگذرد" اگر آن  را از منِ نابخرد بخواهند پاسخ خواهم داد: "تفو بر تو ای چرخ گردون، تفو"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد