کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

گور به گور

اسم نجف دریابندری و نشرچشمه اونقدر مقدس انگاشته شده که آدم جرأت نمیکنه بگه با این ترجمه حال نکردم.

نجف تو مقدمه ترجمه تحت الفظی as I lay and dying رو اینطور آورده: همچون که دراز کشیده و داشتم میمردم. واقعا فارسی اینقدر سخته؟ آخه قید همچون رو دیگه کی به کار میبره؟ قید در حالی که متداولتر نیست؟ به عنوان یه آدمی که فارسی حرف میزنه و اندکی انگلیسی میفهمه، فکر میکنم به خاطر یه ing در آخر dye لازم نیست یه داشتم در فارسی اضافه بشه، از لحاظ گرامری شاید لازم باشه -که اونم نیست چون فعل was نداره که الزاماً ماضی مستمر تلقی بشه بلکه با همون قید در حالی که میشه در حال انجام بودن فعل رو رسوند. تازه دراز کشیدن هم میتونست با خوابیدن جایگزین بشه که البته اندکی معناش متفاوته. میخوام بگم تحت الفظیش هم باید این میشد: در حالی که دراز کشیده و می مردم. اگرم نخوای تحت الفظی ترجمه کنی میشد خیلی ساده بگی: در بستر مرگ. اون کلمه بستر خودش القا کننده حالت درازکشیدگی و استمرار جان کندنه. از این قشنگتر رو توی ویکی پدیا دیدم که نوشته بود: جان که می دادم؛ خیلی مختصر و مفید. واقعا گور به گور چه ربطی داره آخه؟ چرا یه جمله که خودش نقل از یه کتاب حماسی -اودیسه هومر- هست باید با یه اصطلاح عامیانه که ربط مستقیمی هم نداره جایگزین بشه؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد