کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

971117

زیر زبونم دو هفته است که یه بالشتک متورم دراومده و گاهی بزرگ و گاهی کوچک مییشه. روز اول که دیدمش درباره اش سرچ کردم و از مطالب موجود اینطور استنباط کردم که احتمالاً حسایت غذائیه و اهمیت نداره. دیروز به همسر میگم این بالشتکه هنوز خوب نشده هااااا میگه فکر کنم مجبور شیم زبونتو ببریم. میگم چه بهتر! زبون میخوام چی کار؟ وقتی که من یه چیز میگم و آدمها هرچی خودشون دلشون میخواد میفهمن، همون بهتر که حرف نزنم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد