کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

همسایه ها

اون همه تعریفی که از احمد محمود خوانده بودم و اینکه همسایه ها بهترین کارشه؛ شاید انتظارم رو زیادی بالا برده بود. بخشهایی از کتاب بیشتر از آنکه داستان و روایت باشد، مانیفست کمینیستهای دهه بیست و شرح تلاشهاشونه که برای من که دل خوشی از چپها ندارم چندان خوشایند نبود. خالد -راوی اول شخص نوجوانیه که سرنوشت و زندگی فقیرانه اش با همسایه هاش گره خورده؛ آدمهایی از طبقه خودش اما نه از جنس خودش. قصه های تلخ این آدمها با جسارت و بی پردگی خاصی روایت میشه که در زمان خودش نوآورانه و ستودنی بوده. همسایه ها آدمهایی خاکستری هستند که فقر رنگشون رو پرونده و نم دیوارهاشون دیواره ی حیاتشون رو پوسونده و انگار قرار نیست هیچ کس و هیچ اتفاقی -حتی ملی شدن نفت اونا رو از بدبختی نجات بده. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد