کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

ما ترسوهای ول نکننده ی نَمیرنده....


داشتم فیلم کوتاه سخنرانی جدیدی رو در فدراسیون کشتی میدیدم و استهزای آشکار حضار. با خودم گفتم چرا این بابا ول نمیکنه بره؟ چرا سرشو نمیذاره بمیره؟ یک آن یادم اومد که خودم اخیراً بصورت تمام قد خار و خفیف شدم و دم نزدم. اعتراض که بماند، نه تونستم بذارم و برم و نه تونستم بمیرم حتی. مردن هم هنریه واسه خودش. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد