کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

یکی از بیشمار بلاهایی که دوست داشتن او به سرم آورد، این بود که از شعر بیزارم کرد. 

سر در دانشگاه علوم پزشکی ایران

متأسفم برای همه چیز این مملکت. با کدوم معیار زیباشناسی چنین چیزی ساخته شده؟ بی تعارف بگم، این سازه زمخت از نظر من شبیه لنگهای گشاده یک رباط در حال ریدن است!!! آخه این شکل چه مفهومی داره؟ حدسم این است که طراح این سازه شاگرد آخر دانشگاه معماری یالقوزآباد بوده که به خاطر یک رانت احمقانه (مثلاً عضویت فعال در بسیج!) طراحی سازه را به او سپرده‌اند. 


اگر کسی چیزی در مورد این سازه میدونه، یا برداشت متفاوتی داره، ممنون میشم منو از جهل دربیاره.