دو نفر که عاشقیهاشون رو جای دیگه هدر داده بودن، حالا با تنهاشون بهم رسیده اند. یکیشون یادش بود که اون یکی قبلاً خیلی خوب عاشقی رو وصف میکرد. ازش پرسید راستی عاشقی چه جوری بود؟ اون یکی گفت من دیگه یادم نیست. هیچ کدوم یادشون نبود چه جوری میشه بی خواست تن یکی رو دوست داشت...