یکی از همکاران سابقم خیلی مثبت و خوش قلبه.... وقتی باهاش حرف میزنم همین طور از ظاهر و باطن من تعریف میکنه
(البته پر واضحه که من خیلی تعریفی هستم، بعله....)
یه روز داشتم درباره ی یه موردی که برام پیش اومده بود باهاش صحبت میکردم، همین جور با اشتیاق به صورتم خیره شده بود...
یهو وسط حرفام برگشت گفت: آخه کی میتونه دختری رو با لبها و دندونای تو ببینه و دلش نخواد که این دختر با مزه همسرش باشه؟
طبعا من هم باید این شکلی میشدم :|
گفتم خیلی ها... خیلی از پسرها...
پ.ن. دندونای من چندان مرتب نیست، یه نمه هم خرگوشی میزنه، اگه پول و حال داشتم باید میرفتم میدادم ارتودنسی کننش!
من نمیدونم واقعاً چه چیزش واسه این بنده خدا جذابیت داره؟
شما خودتو دست کم نمیگیری؟
نمیدونم...