قصههایم خاطره و خاطرههایم قصه میشوند.
قصههایم خاطره و خاطرههایم قصه میشوند.
چند روز پیش زنگ زدم به ننه م، گفتم حاج خانوم! معلومه دل پری از ما داری که برنمیگردی.....
دامادمون میگفت چی گفتی بهش؟ بعد تلفنت رفته لب پله نشسته، ریز ریز اشک ریخته...
mhgh
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 ساعت 09:04 ق.ظ