کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

با یه آقایی دوستم که خاصه، البته مخاطب خاص نیست. 
یکی از فانتزی هام اینه که یه شب کوله پشتیمو بردارم، خرت و پرتهامو بریزم توش، برم در خونه ش زنگ بزنم، بگم من اومدم دو هفته پیشت بمونم... همین جوری الکیکی.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد