کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۹۰۰۱۱۹

اینکه ترجیحت بدن خیلی لذت بخشه... مثلاً بین چند تا خاله، خواهرزاده ات ترجیح بده وقتشو با تو بگذرونه، یا بین چند تا همکار، همکارت ترجیح بده مشکل کاریشو به تو بگه، یا بین چند تا کارمند، رئیست ترجیح بده تو رو امین خودش بدونه، یا بین چند تا دوست، دوستت ترجیح بده خبر نامزدیشو اول به تو بده...  اینا خیلی خوبه، خیلی ی ی ی... خدا رو شکر که تجربه ی همه اینها رو دارم... اما خدا وکیلی هیچ کدومشون به اندازه ی این نمیچسبه که یه پسر (که سرش به تنش میارزه) تو رو به بقیه دخترا ترجیح بده...

نظرات 3 + ارسال نظر
سیب شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:25 ق.ظ http://sibeleila.persianblog.ir

حالا هی رمز بذار
رمز نوشته های من عدد ۱ است
که همه ملت راحت پیداش میکنن
این رمزهای عجق چیه آدمو میذاری تو خماری؟

باور کن واسه دیگران ارزش خوندن نداره

عباس شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:58 ب.ظ http://meandmysister.blogsky.com

منم قبول دارم. آدم احساس وجود داشتن پیدا میکنه. فکر میکنه مهم شده.

خیلی هم مهم...

فرخ یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:06 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

ما هم یه موقعی پسر بودیم .... میدونم چی میگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد