کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۸۹۱۰۱۰

شنبه هفته پیش به مغازه ای رفتم که همیشه لوازم خانگیمون رو ازش میخریم. اونجا یه بوی خاصی میاد که بد هم نیست. اون روز که اون بو رو استشمام کردم، بی مقدمه و بی دلیل یاد کسی افتادم که از یکسال پیش تا الان خبری ازش ندارم. اونروز هر چی فکر کردم دلیلشو نفهمیدم. حاصل اون کلنجار مغزی، فقط اعصاب خوردی و ضد حال زدن به پسر فروشنده بود...


امروز یادم اومد که دلیلش چی بود. پارسال آخرای پاییز ما به اون مغازه زیاد رفت و آمد میکردیم و  همون موقع من و اون شخص زیاد اسمس بازی داشتیم. اون بو با خاطره ی اون اسمس ها گره خورده بود. کشف عجیبی بود...

نظرات 3 + ارسال نظر
BaxTehroni.IR جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:35 ب.ظ http://www.BaxTehroni.ir

با سلام و خسته نباشی
وبلاگ بسیار زیبا و پر محتوی دارین . سایت ما سعی در انجام این امر را دارد که از تمامی وبلاگ ها و سایت ها خوب دعوت به عمل بیاورد که در ساماندهی سایت و وبلاگ های کاربردی شرکت کرده و از وبلاگ ها و سایت های دیگر متمایز گردد . خوشحال می شویم وبلاگ شما در این لیست قرار داده شود . برای تبادل و ارسال لینک به آدرس زیر مراجعه فرمایید . منتظر شما هستیم

باتشکر - سایت بکس تهرونی

لینک جهت قرار دادن آدرس وبلاگ شما

http://baxtehroni.ir/tabadol/LinkMan%201.5/links.php

عباس شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:59 ب.ظ http://meandmysister.blogsky.com

این اعصاب خرد شدنه رو درست اومدی. ولی لذتی که بعد از تلاش بهش میرسی خیلی حال میده.

درست زدی به هدف... لذت بعد از تلاش!

فرخ یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ http://chakhan-2.blogsky.com

ای با هوش
امیدوارم در نیروگاه اتمی بوشهر استخدام بشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد