کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۹۰۰۱۱۷

نمیدونم از سر تنهایی و بی کسیه که دلم براش تنگ میشه (یعنی بقول معروف از بی مادری به زن بابا رضایت دادم) ، یا اینکه واقعاً دوستش دارم و دلمو برده... به هر حال واقعیت اینه که بدجوری دلم براش تنگ شده! اما به خودم قول دادم که دیگه سراغشو نگیرم... خوبیت نداره! اصلا دلیل اصلی که رابطه ام رو باهاش قطع کردم همین بود، همین که احساس میکردم وابسته اش شده ام و این بده، خیلی هم بده... دیگه نمیخوام وابسته کسی بشم. چرا باید وابسته کسی بشم که تا حالا ندیدمش؟ حتی صداشم نشنیدم، نمیدونم وقتی حرف میزنه صداش تو دماغیه یا بم؟ دستاشو تکون میده یا نه؟ به آدم زل میزنه یا به دور نگاه میکنه؟ چه جوری میخنده، خنده اش ملیح و آرومه یا اینکه مثل صدای چرخ چاه میخنده؟ چه جوری راه میره؟ چاییشو هوورررررررت میکشه یا صبر میکنه تا خنک بشه؟ اینا همه مهمه، اینا یعنی شخصیت، نه نوشته های یه وبلاگ و چند تا نامه...


پ.ن.

آخیش چقدر حالم خوب شد از اینکه حرف دلمو زدم... داشتم منفجر میشدم! مطمئن نیستم که این پست رو منتشر خواهم کرد یا نه؟!


پ.ن.2

حتی یه دیالوگ کوتاه هم میتونه این دلتنگی رو بر طرف کنه ولی دارم به خودم فشار میارم که این کارو نکنم، اصلا باورم نمیشه که اشکم داره بابت این قضیه درمیاد... نه ... من تن به وابستگی نمیدم... من زیر بارش نمیرم! ... من مقاومت میکنم، حالا میبینی! 


پ.ن.3

وابستگی به آدمی که دیر یا زود باید بذاریش کنار به چه کار میاد؟ جز ضربه ی روحی چی داره؟ من همینجوری نزده میرقصم و افسردگی و اضطراب دارم، یه ماجرای نیمه تموم دیگه فقط حالمو بدتر میکنه! همین.


پ.ن.4

چقدر این پست لخت و عوره، یعنی منتشرش کنم؟ براش رمز میذارم...

نظرات 1 + ارسال نظر
مریم پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:27 ب.ظ http://maryamgoli.blogsky.com/

اینو مطمئن باش که هرگز از یادش نمیبری و نخواهی برد
خاطره یعنی همین که چیزی تو ذهنت نقش ببنده و چند وقت یکبار مرورش کنی
که مرور این خاطره برمیگرده به این که چقدر دلبسته به اونی
این جور که دیده میشه مرورش زده بالا و امپر چسبونده
اما خوب اینجا نشون میدی که چقدر دختر خوب و خوش قولی هستی و تا چه حد میتونی سر قولی که به خودت دادی بمونی
یه چیز دیگه هم بگم
من فکر نمیکنم این وابستگیه
یعنی من فکر میکنم وابستگی با عادت فرق دارن یه جورایی
که تو دچار هیچ کدومشم نیستیا خودتو گول نزن بچه دهههه
تو فقط دلت یه کمی هوای اون روزارو کرده
بعد از ازدواج هم ممکنه دلتنگ بشی
چون ثبت شدن تو ذهنت
هیچ راه فراری هم نداری مگه رو دلت پا بذاری
فهمیدیییییییییییییییی

بله فهمیدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد