کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۸۹۱۰۱۳

در تکمیل پست 891012

اولا همیشه (و در اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان) زنها جنس دوم بوده اند و هستند، انتخاب نمیکنند، بلکه انتخاب میشوند ...
ثانیاً همیشه و همه جا، مردها نسبت به زنها، خودبرتر بین بوده اند و هستند...
ثالثاً با این دادار دودورهای الکی این چند سال اخیر در ایران، که تعداد دخترا بیشتر از پسرها است موارد یک و دو تشدید شده...
رابعاً اصولا وضع اقتصادی مملکت داغونه، پس بازار عقد و ازدواج هم کساده...
خامساً وضع اجتماعی داغونه، طرف با هزار چیز کوچیک و بزرگ از لحاظ روحی و جسمی ارضاء میشه (شرعی یا غیرشرعی)، ازدواج هم که مسئولیتش زیاده پس باز هم گرایش به ازدواج کمتر میشه...
سادساً از بین کسایی که تا اینجا از سوراخ غربال بدبختی ها رد میشن و تصمیم میگیرن ازدواج کنن، یه عده ی خیلی زیادیشون (تقریباً بیش از هشتاد درصدشون) افکاری دارن (درست یا غلطشو من قضاوت نمیکنم) مبنی بر اینکه باید همسرشونو خودشون انتخاب کنند و معنی "خودم انتخاب کنم" از نظر اونها، اینه که حتماً حتماً حتماً یه ازدواج غیر سنتی داشته باشن...در مقابلش دخترایی مثل ما هستن، (که به هر دلیلی) ترجیح میدن یه ازدواج سنتی داشته باشن، و این تناقض خودش معضلیه واسه خودش...
سابعاً از بین کسایی که اون شش مانع بالا جلوشونو نگرفته و واسه خواستگاری پا پیش میذارن یه عده ی خیلی زیادیشون اشکالات اساسی دارن، یعنی طرف یا کار نداره، یا خانواده اش مشکل داره یا ...
ثامناً خیلی ها هستن که آدمای خوبی هم هستن، همه چیزشونم اوکی هستش ولی خوب شرایطشون با هر دختری (مثل من و خیلی از دوستام) سازگار نیست، مثلا طرف میخواد بره خارج از کشور، یا یه شهرستان دیگه یا...
نتیجه: خواستگاری که سرش به تنش بیارزه و شرایطش مقبول باشه، میشه کیمیا!!! و این آقای کیمیا خودش فکر میکنه معاذالله خداست!! حالا دیگه خدا نباشه جبرئیل که هست دیگه، بحثی هم توش نیست.... خوب این آقای جبرئیل حق نداره یه زن همه چیز تموم بخواد؟؟ حق داره بنده خدا، حق داره... شاید اگر من هم بودم رفتارم از این بدتر میشد.

نظرات 6 + ارسال نظر
مریم سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ http://maryamgoli.blogsky.com/

مطالب تکراری میذاری حالا پدرسوختهههههههههههه
بدم ........................

رها.د چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:54 ق.ظ http://daryaraha.persianblog.ir

مردها همیشه همینجوری بودند مغرور و متکبرو یراد گیر که فک می کنند از همه سر ترند...
ما باید غرور این جنس بششرو به خاک بمالیم تا بفهمه زن یعنی چه!!

تکبیر!

مهتاب چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:54 ق.ظ http://ghacdak.blogfa.com


خیلی باحالی

بیخیال، شوهر کیلوی چنده تا وقتی مجردی و اسیر مردی نشدی از زندگیت لذت ببر خوب و بد نداره همشون سر و ته یه کرباسند

همشون تو این مایه ها هستند تازه اینا خوشتیپاشونن

رها.د چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ب.ظ http://daryaraha.persianblog.ir

حالا چرا رفتی ا زمیون اون همه پست گیر دادی به ژسر زحمتکش؟؟؟

اولین پستت طولانی بود، حال نداشتم بخونمش... پست دومت هم پسر زحمت کش بود.

مریم چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:31 ب.ظ http://maryamgoli.blogsky.com/

رمز دار مینویسی
رمز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

آخه الان رمزشم که بدم، میخوای بیای رموزشو ازم بپرسه

Aria Lonely چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:21 ب.ظ http://dusky.persianblog.ir/

خوشم میاد مثل خودم
یهو تو یه روز
چند تا پست میزنی
آخری که رمز داشت و ما پشت در موندیم
باقی هم خونده شد
ممنون سر زدی
و اینکه حتی یه پشه نر
سوسک که قابل رویت تره بازم

شما لطف دارید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد