ژس از سالها، امسال یک سیزده به در اساسی داشتیم... از صبح تا عصر، با تاب و وسطی و کاهو و هندوانه... سبزه هم گره زدیم به نیت اینکه:
سیزده به در
سال دگر
خونه ی شوهر
بچه بغل
تازه امروز ورژن دیگه ای از این شعر رو یاد گرفتم:
سیزده به در
چهارده به تو
سال دگر
خانه ی شو
بچه بغل
آخی چه دختر کمرویی هستم من!!
پ.ن
نسخه نوشتن واسه آدمای تنها خیلی راحته... تو چه دانی از دل من، خواهر!
پ.ن.2
چقدر قر تو کمرمه... چقدر دلم یه هم رقص میخواد... کلاً همه آرزوهام لنگ یه نفره!
پ.ن.3
یکی-دو سالی میشه تو هر خوشی واسم یه چیزش کمه، اونم یه همراهه. دیگه تکی هیچی واسم مزه نداره... این هم مرضیه واسه خودش، خدا شفام بده. ولی امروز زیاد اونجوری نبودم. واقعاً بهم خوش گذشت، فکر کنم اثر قرص آبی هاست!
سلام
ما که زن گرفتیم هیچی نشد
بعد از یه سال ...الان پدر خامنه گیر داده یا طلاق بده یا مهریه رو میذارم اجرا
زیاد تو بند زن و شوهر نباش هر چی که بهت طراوت و شادابی میده و میتونه شما رو به حق نزدیکتر کنه دنبالش باش
موفق باشی
ببخشید بدون اشنایی درد دل کردم یا علی
یا علی
از نوشته هات خیلی خوشم میاد ،وقتی میخونم کاملا شخصیتت رو میبینم،انگار هستی و حرف میزنی
سبز باشی
قربانت
سلام. امیدوارم سیزده به در بهت خوش گذشته باشه. من که جز خوشی خواهرم چیزی نمیخوام
دوستت دارم مهربونم
قربونت برم داداشی
سلام
یکدفعه بیخیال نوشتن شدی و رفتی ایمیل هم جواب ندادی چند ماه هم هست که می نویسی و سر نزدی
باشه
اما من و مینوم عقد کردیم بالا و پایین داشتیم اما بهم رسیدیم
آخی خوشحالم که هستین
یادته مشهد رفتی و دعا کردی
فال حافظ
ای بابا
محمد و مینو
سلام
من پی گیر کار شما بودم... ولی از عالم و آدم بریده بودم. بهت تبریک میگم و براتون آرزوی خوشبختی میکنم.
الهی سفید بخت بشی نازنازی
مرسی بابایی