یه زمانی به خدا و حکمتش که فکر میکردم، آروم میشدم... دردناکیش به این نیست که دیگه آرامش سابق رو ندارم، دردناکیش به اینه که حتماً یه غلطی کردم که اینجوری شده...
پ.ن.
پدر و مادرم به شدت چشم و دل سیرن، خصوصاً پدرم. ما رو هم مثل خودشون بار آوردن، که هیچ وقت به لقمه ی دست کسی چشم ندوزیم... پس چرا من اینجوری شدم تازگیا؟؟
7.654320924819996.35203033702سلام
با مطلب جدید آپم
اعطای نمایندگی فروش با آسانترین شرایط
۱- راست میگی. منم با حرفت موافقم. خیلی بده که آدم یه اشتباهی بکنه که از اون فیض محروم بشه ولی بدتر اینکه ندونه چی کار کرده