کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

شوهر آهوخانم-علی محمد افغانی-2

من در این مرد ذخایر بی پایانی از شخصیت، بزرگواری و جوانمردی حقیقی دیدم که دزدمونا در اتلو ندیده بود. او یک اتلوی واقعیه با این فرق که قادر به بروز دادن احساسات عشقی خودشه[...]پاکدلی، خوش خلقی، وارستگی، بی نیازی اینها اون زیورای اخلاقی بزرگیه که خدا به هر کسی نداده، اما دراون مثل یک معدن دست نخورده بی پایانه [...] برای زن عشق حقیقی مثل یک چشمه ی زاینده است، یه شعر خدائیه که به اون روح و توان و قوه ی سحرآمیز ایجاد دوباره و صد باره ی زندگی رو می ده و من حتی اگه این مرد گدای راه نشینی بیش نبود و به همین قدرت و شکوه و بهتر بگم عجز و فروتنی شور پرستیدن داشت باز از صمیم قلب دوستش داشتم. این اون صلیب زنجیرداریه که من و اون از دوستی همدیگه به گردن آویختیم تا اگر به آتش مرگ سوختیم و فنا شدیم نشون ما باقی بمونه. آخه سرابی منو با مردای معمولی مقایسه نکن. از من نخواه که به تو درباره ی رفتار با شوهرت دستور بدم. خان جان تو مثل شوهر سابق من که نه اون سکه ی قلبیه که دورش بندازی و نه چک وعده داریه که نگهش داری و من نمیدونم حد وسط این دو چی میشه، شاید یک مرد نیمه مرد، هیچ مسلک و بی شخصیت؛ اون نه کبر بی شرمانه و گستاخ پلنگ رو داره و نه صولت تسلط طلب و خوی نجیبانه شیر رو. خرس سیاه غدار و پنهانکاریه که وقتی به چنگ آدما افتاد از لای میله های باغ وحش از تماشاچیش غذا گدایی می کنه.

نظرات 5 + ارسال نظر
نسیم چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 09:47 ق.ظ

گیج شدم
خوبی؟

گیج چرا؟
آره خوبم

یه مرد چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 10:29 ق.ظ http://Whiteshadow.blogsky.com

یکی به من پیشنهاد داده بخونمش

کتاب قشنگیه

خانوم ف چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1403 ساعت 01:36 ب.ظ http://khanomef.blogsky.com

دلم برای نوشته های خودت تنگ شده

یه مشت نوت چرکنویس دارم ولی دل و دماغ انتشار ندارم

لیمو پنج‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 12:15 ق.ظ

این قسمتش قابل تامل و قشنگه ولی نمیدونم چرا وقتی کتابش رو خوندم ناراحت و عصبی شدم. از اینکه کاری ازش برنمیومد یا نمیخواست...

الان متوجه نشدم داری درباره‌ی کی حرف میزنی که ازش کاری برنمیومد یا نمیخواست.

هنر لین نویسنده در همینه که یک موضوع واحد و یک قصه‌ی نه چندان پیچیده رو جوری از زوایای مختلف نقل میکنه که تو نمیتونی یک آدم سیاه مطلق پیدا کنی.

لیمو یکشنبه 10 تیر‌ماه سال 1403 ساعت 08:05 ب.ظ

خود آهو. نه سیاه نبود رفتاراش حرصم میداد.

آهان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد