فسقلی ساعت 10:30 دیشب در حالی که قبلش داشت چرت میزد، از روی صندلی عقب ماشین خیلی بیمقدمه میفرماد: مگه نمیگن همه چیز از خداست؟ پس حرفهایی که میاد تو دهن ما هم از خداشت، پس اگه من حرف بد زدم خدا باید از خودش ناراحت بشه نه از من:))))
بزرگترین ظلمی که به بچهم کردم این بود که فرستادمش مدرسهی جاعش.
پ.ن.
غیرمنطقی بودن آموزشهای مذهبی رو یه بچه ۸ ساله هم میفهمه ولی هنوز مردم میشنن پای منبر یه مفتخور حو.زوی با رجوع به کساشیری به نام حدیث این مسائل رو براشون توجیه! کنه. چند قرن دیگه طول میکشه که وا بدن؟ هیچ ایدهای ندارم. فقط دلم میسوزه واسه عمر رفتهی خودم، واسه اون روزهایی که میدونستم این خزعبلات منطقی نیست ولی عی میگفتم حتما من نمیفهمم، وگرنه چه جور ممکنه همچین کاخ عظیمی روی دریاچهی فاضلاب بنا شده باشه؟! هی خودنم و هی بحث کردم و هی بیشتر مطمئن شدم که بله، همینه.
برای آگاهیت خیلی خوشحالم رفیق