سالگرد ازدواجمان را به کل فراموش کرده بودم. همسر پیام طولانی تبریک برایم فرستاده بود اما من تا آخر شب ندیدمش. پیامش همان بود که شهاب حسینی برای همسرش نوشته؛ بی نقص نبود ولی قشنگ بود. باز هم گلی به جمال او که فراموش نکرده بود. دیشب بیشتر از همیشه حسرت خوردم که چرا زودتر همدیگر را پیدا نکردیم، قبل از اینکه ساده دلی ام رنگ ببازد و این حرفها و متنها اثر آنچنانی رویم نداشته باشد؛ قبل از اینکه بدانم دوست داشتنها حتی اگر حقیقی باشند همیشگی نخواهند بود ؛ پس این اتفاقها ذوق کردن ندارد. راستش دیگر چیزی از آن خوش باوری که لازمه عاشق شدن است، برایم نمانده.دیر شده و این نه تقصیر اوست و نه من.