کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۰۲۰۸۱۰

در این لحظه حس میکنم همه کارهایی که دارم میکنم تخمی و شخمی و بی‌معنی و بی‌ارزشه

مشکل خاصی ندارم، همه چی سر جاشه

ولی اون حس «خب که چی» عین بوی چُس پیچیده تو مغزم

نظرات 4 + ارسال نظر
سمیه چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 03:52 ب.ظ

در نهایت که راست میگی، خب که چی؟
اما به نظرم ما انسانهای معمولی اهداف کوتاه و کوچیک می تونه زتدگیمونو معنا بده
من الان تنها هدف‌ جذابم آینده دخترکمه و تمام

بله
درسته

مسلم چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 07:22 ب.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

پاندا دچار پوچی شده
پانداها وقتی ناراحتن، گوگولی میشن

آیا میدانستی من دیگه چاق نیستم و آخرین بار که رفتم رو ترازو ۵۸ کیلو بودم

مسلم چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 09:47 ب.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

طرز تفکر پاندائیسم منظورم بود.
من که تاکنون چشمم به جمال شما استاد گرانقدرم روشن نشده
ولی در تصورم بالای ۹۰ کیلو بودید.
۵۸ خیلی کم نیست؟

تفکر پاندائیسم مال چاقاست:))

وزنم خیلیم خوبه
الان که کمتر هم شده‌م:)))

مسلم پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 11:29 ق.ظ https://paeizaan.blogsky.com/

من خنگم، متوجه حرف‌های دقیق شما نشدم.
الان دیگه شدین باربیئیست.

بلی:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد