زن: (در حالی که قرصی را به دهان شوهر میگذارد) اینو بِجو.
شوهر: چی هست؟
ز: ویتامین ث. میگن معجزه میکنه.
ش: (در حالی که به صورت نمایشی محتویات دهانش را فرو میدهد) الان عصامو بزنم به آب وا میشه (دستش را بالا و پایین میبرد)
ز: تو که عصا نداری. دستتو بکن تو یقه ت، در بیاری اژدها شده