چرا؟
چون قاطر یک بارکش است و خودش را در حدی نمی بیند که عاشق یک اسب بشود، ناچار رو به جماعت خران می آورد. اینجاست که خر معشوق گوهر وجودیش در غایت خلوص، بروز و ظهور پیدا می کند و این گونه است که قاطر می فهمد خریت یعنی چه! تراژدی آنجا تمام می شود که بعد از کلی ناز کشیدن از دلدار،یادش می آید که قاطر یک گونه به حساب نمیآید زیرا توانایی تولید مثل را ندارد و برای به وجود آوردن قاطر دیگری باید حتماً یک اسب ماده را با یک خر نر آمیزش داد! فقط خوبیش این است که توانایی جسمی و مقاومت قاطر در برابر بیماریها به مراتب از خرها بیشتر است. خدایا این یک رگه احساس اسب بودن را هم از وجود قاطر بزدا! الهی آمین!
سلام رنگ قرمز را دوست نداشته باش . چون پرسپولیس بدجور باخت به آبی
در ضمن خوبه که دوباره داری می نویسی
و موفق باشی
به تنها چیزی که فکر نمیکردم پرسپولیس بود.