کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

۰۱۱۲۲۹

یه جعبه یک کیلویی شیرینی مشهدی، یه دیس باقلوا، یه کیلو گز هفتصد و پنجاه تومن! پسر سه ماه کار میکردم تا اینقدر حقوق بهم بدن، تازه با پول همون یه برج حقوقم چهار تا ربع سکه بهار آزادی میدادن. احساس میکنم باید دندون مصنوعیامو دربیارم بذارم تو آب نمک:)))

کیرم تو شخص دست‌چلاغعلی
والسلام

بهار دلکش رسید و....

آرزو میکنم همه معشوقهای بی‌مرامی که قهر کردن، همین الان دلشون به رحم بیاد و به عاشقاشون پیام بدن تا حداقل عید یه مشت چِت‌مغز بیچاره‌ی توهمی شیرین بشه:))

۰۱۱۲۲۲


نتیجه اخلاقی که فسقلی از داستان «چوپان دروغگو» گرفته:

مردم دهکده در انتخاب چوپان اشتباه کردند، چون اون فقط یه بچه است و حوصله‌ش سر میره و ناچار میشه دروغ بگه.


شما رو تنها میذارم که خوب به حرفهای متفکر کوچولوی من فکر کنید:))


پ.ن.

سوال همیشگی این بچه که من چهل ساله دنبال جوابشم: اگه قراره آخرش همه بمیرن، تازه پیر و مریض هم بشن چرا اصلا به دنیا میایم؟ چرا زندگی میکنیم؟

 سوال فلسفی اخیرش: چرا خدا ویروس کرونا و هاری آفریده که این همه آدم بمیرن؟

اون معلم عنترشون، با اون اعتقادات مذهبی بی‌معنی مغز بچه منو گاییده و سوالاتش رو تنزل داده. واقعا خاک بر سر من که عرضه ندارم نفرستمشون مدرسه! 

۰۱۱۲۰۴

بذارید یه رازی رو بهتون بگم 

«با همه چیز باید شوخی کرد»

اگه فکر میکنید بعضی چیزها خط قرمزه، که خب حرفی باهاتون ندارم؛ در جهل خودتون باقی بمونید:)) اما اگر فکر میکنی میشه با همه چیز شوخی کرد، دمت گرم؛ یه مرحله جدی از بلوغ رو رد کردی. حالا چون من بیشتر از شما میفهمم، میخوام یه مرحله جلوتر از بلوغ یعنی فرزانگی رو بگم بهتون :)) فرزانگی اونه که باور کنی شوخی کردن مهمتر از جدی بودنه. شوخی عین غضروف لای مفاصله، اگه کم باشه حرکت دردناک میشه و اگه نباشه غیرممکنه. اگه میخواید در جا نزنید و کمتر آه بکشید، باید شوخی کنید و به همه چیز بخندید. اتفاقا در موقعیتهای تلخ و پر از بدبختی شوخی‌های بهتری وجود داره، برای آنان که نیک می‌اندیشند؛)