کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

عمود بر جاده

بالاخره یک روز من حالم خوب می‌شود؛ راستی راستی خوب می‌شوم، نه به ضرب و زور قرص و دوا. آن روز خوب کتونی‌ام را می‌پوشم، می‌روم ترمینال، می‌پرم در اولین اتوبوسی که می‌خواهد راه بیافتد. یک جا وسط راه به راننده می‌گویم نگه دارد، بعدش یک مسیر عمود بر جاده اصلی را می‌گیرم و می‌روم جلو؛ کوه، دره، دشت، هر چه که باشد فرقی نمی‌کند، فقط می‌خواهم راه نباشد؛ راهی که بقیه می‌روند نباشد؛ مقصدش مقصد بقیه نباشد.


اگر امیرالمومنین (ع) ، امام شیعه ها نبود، اگه فقط یه سخنور بود، یا اگر من شیعه نبودم، واسه همین یه جمله ش مریدش میشدم:

صبر کردم، در حالی که خار در چشم و استخوان در گلو داشتم.

نه اینکه بخوام خودم رو با ایشون مقایسه کنم، اما هر کی تو دلش حرفای نگفته (حالا هر حرف مزخرفی که باشه) داره و به خاطر خیر و صلاح دیگران حرفشو تو دلش نگه میداره، درد این جمله رو با همه ذرات وجودش درک میکنه

اصل کلی همونه که سهراب گفت: قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه اشکال
آما، من که زنم به زنی میگم قشنگ که، پوست خوبی داشته باشه، رنگش مهم نیست، اما کیفیتش خیلی خیلی خیلی مهمه. چهره ش ههم ترجیحا استخوانی باشه، حداقل غبغب نداشته باشه عین خودم . ترجیحا چشم درشت و دماغ کوچیک و دماغ تراش خورده و گونه برجسته داشته باشه، اما هیچکدوم از اینها فی نفسه زیبایی آفرین نیستن. صورت باید خوشترکیب باشه، ای بسا چهره هایی که (با یا بی عمل جراحی) حائز این اقلام هستند اما در نظر من نوعی زیبا نیستند. تقارن و هماهنگی در چهره بسیار مهمتر از این چیزهاست، ضمن این که این معیارها در طول زمان بسیار دستخوش تغییر شده و بقولی تابع مد است. جنس و مدل مو زیاد برام فرق نمیکنه، همه جورش رو دوس دارم ولی خوشم نمیاد رنگهای فانتزی داشته باشه.و یک مولفه بسیار بسیار بسیار مهم زیبایی زن از نظر من گردنه. گردن کشیده خیلی مهمه. شما همه اسطوره های زیبایی رو که نگاه کنید میبینید، در هر عصری، دو مولفه مشترک دارند. اولی پوست صاف و دومی گردنهای خوش تراش. زنی که فاصله چانه اش از ابتدای چاک سینه اش زیاد نباشه، ولو بقیه مولفه های زیبایی رو داشته باشه، آنچنان که باید و شاید به چشم نمیاد. این همون چیزیه که تو نژادهای اروپایی بیشتر دیده میشه. اما دخترهای ساده دل ما فکر میکنن سفیدی پوست و بلوند بودن مو و رنگی بودن چشم، اونها را شبیه اروپایی ها میکنه. 

۹۲۰۶۳۱

مردی که چشم داشته باشه، چشم داشت هم داره...

حال من و دنیای مجازی

خونه یه قفس امنه، واسه قناری بی دست و پایی که فقط بلده واسه سوت سوتک آدمای بیرون چه چه بزنه. اونا هم خوششون میاد و کیف میکنن، ولی کسی فکر آزاد کردن قناری نیست، فوق فوقش قفسش برده به باقی و دلش شاد کنند. تا وقتی قناری هستی، معصوم و مظلوم و خوش صدا و دوست داشتنی هستی، جات توقفسه، به نفع خودته، بیرون واسه تو جز خظر هیچی نداره

عاشقانه ای برای حسین

آرامشت... آرامش ظاهرت که آرایش غوغای باطنت بود، آرامشی که در آغوشش میشد هر تنشی محو شود.... من نوزاد آرامشت بودم.

عاشقانه‌ای برای مجتبی

تاگور گفت: کاریز خوش دارد خیال کند، رودها برای پر کردن او جاریند.


اما تو دلبرم، جویباری هستی که اقیانوس را مدیون خودت میدانی... نشد که دیگر دوستت داشته باشم.

عاشقانه‌ای برای وحید

کاش بالشی بودم که سر بر سینه‌اش می‌گذاری،


کاش حوله‌ای بودم که اندام خیس تو را تنگ در آغوش می‌گیرد، 


کاش فنجانی بودم که دستش را میگیری، نزدیک صورتت می‌آوری و لب بر لبش می‌گذاری،


کاش لااقل آینه‌ای بودم که هر صبح خرسند بدان لبخند می‌زنی...



شاید اگر بخت یارم باشد در تاکسی کنارت بنشینم و تو به حفظ حریم خودت را کنار بکشی، من اما می‌ـوانم از  همان فاصله دزدکی از عطر سرکش تنت کام بگیرم.