کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

بچه بودم نفهم بودم...

پست حاوی یک خاطره مثبت هیژده میباشد

ادامه مطلب ...


اولین بار که وارد حرم امیرالمومنین شدم، مقابل ایوان طلا که ایستادم و سرمو بال گرفتم، یکباره با همه وجود عظمت و جلال شخص ایشان را احساس کردم. تا این لحظه حضور در برابر هیچ انسان مرده یا زنده ای نتونسته چنین احساس خضوع و خاکساری و احترامی رو در من ایجاد کنه. با همه وجود حس کردم باید سرم رو پایین بندازم و ادب کنم. 

شب آخری که در نجف بودیم،برای  زیارت وداع که رفتیم حس میکردم در حضور مهربانترین شخص دنیام. احساس میکردم دلسوزتر و خوش قلبتر از ایشون ندیده م. توی حریم امنش تا تونستم گریه و درددل کردم کرد و سبکتر از همیشه شدم. 

امروز دوباره تصویر حرمشون رو دیدم. دلم تنگشونه. 

960819

میدونستم بد بودن کار هر کسی نیست. شاید اونقدر مار به خوردم داده باشن، که الان از هر افعی، افعی تر شده باشم اما از افعی بودن خوشحال نیستم. ذات من محبت کردن و بخشیدنه، شاید ژست سردی و لجاجت بگیرم تا طرف مقابل رو ناراحت کنم اما خودم چند برابر اون ناراحتم.

 زندگی برای من مبارزه نبود، اما دیگه باورم شده تو رینگم و راه فراری هم نیست. حتی اگه دستامو بالا بگیرم و تسلیم بشم، باز میزنندم. این مبارزه قانون نداره، داور نداره، حتی برنده هم نداره. تو این مبارزه زخم میزنی تا زخم نخوری و زنده بمونی، زنده بمونی تا مبارزه بعدی رو انجام بدی و باز زخم بزنی تا زخم نخوری... اما من در اوج قدرت باز هم نمیتونم از یه حدی بیشتر زخم بزنم. هنوز از دیدن رنج حریف میرنجم. شاید یه روز دیگه این خرده احساس رو هم نداشته باشم. کسی چه میدونه؟! 

960810

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

یه پست نق نقوئانه

میل خودتونه، اگه به نق و نوق علاقه دارید به ادامه مطلب برید



ادامه مطلب ...

هشدار! هشدار! هشدار!


دخترخانمهایی که حس مادرانتون قویه!

بدانید و آگاه باشید

متأسفانه به خاطر حس قوی مادرانه تون ناخودآگاه به سمت پسرهای بچه ننه سوق پیدا میکنید و عاشق اون پسر میشید؛ اما چنین پسری هیچ وقت عاشق شما نمیشه حتی اگه باهاتون ازدواج کنه. عشق اول این پسر مادرشه و شما همیشه نفر سوم رابطه اید؛ حتی اگه از مادرش دور بشه. و مهمتر از اون مادرشوهریه که هیچ وقت دست از سرتون بر نمیداره چون شما هووی اون هستید، نه عروسش. من خیلی دیر فهمیدم، امیدوارم برای شما دیر نشه. 

به دخترخانمها و به مادرهایی که پسر دارند و به همه آقایون توصیه میکنم به این حرفهای دکتر هلاکویی (لینک ) در مورد پسرهای بچه ننه  گوش بدن. از همه خواهش میکنم گوش کنید و نقش خودتون رو تو این قصه پیدا کنید. بذارید این تسلسل ظالمانه و این روابط بیمارگونه که تو جامعه رواج داره، یک جا شکسته بشه.