کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

البته غمگین نیستم هنوز

بخاطر سالهای پشت میز نشینی کمردرد و دیسک کمر گرفتم.

چند ماهه که به خاطر کنجکاوی بیش از حد فسقلیا مجبورم همه کارها رو سر پا انجام بدم و حالا کم کم اثر رگهای واریسی روی پای راستم دیده میشه.

و این طوریه که با شیبی ملایم میرم که تبدیل بشم به یه زن میانسال با بیماریهای میانسالی!

نظرات 1 + ارسال نظر
یک سیب شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 02:46 ب.ظ

نکن اینجوری مرضی، همه رو بذار رو میز، یه کم سخته ولی بعد عادت می کنی، رو میز آشپزخونه بریز همه چیز رو، همونجا انجامشون بدهاز سبزی پاک کردن تا هرچی، دو روز دیگه داغوون میشی بخدا
همسرت هم که اصلا نمی تونه کمکت کنه، اول تا آخر کار خودته
با اون حساسیتی که تو به کار خونه داری
فرض کن این ایموجی:

آخه جوجه ها نمیذارن کارمو بکنن، دستشون به میز میرسه میگیرن همه چی رو میکشن میریزن رو سر خودشون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد