کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

950131

من میگم بیان خرید و فروش مهره مار و ناموس کفتارو رسمی کنن. فقط هر کس میره بخره شناسنامه ش رو هم ببره که تو صفحه مهرهاش یه مهر قرمز خالخالی زده بشه به معنی اینکه دیگه حق رای نداره; چون رای دادن واسه آدم مدرنیه که فکر میکنه سرنوشتش باید به دست خودش تعیین بشه، نه اونایی که توکلشون به آلت تناسلی جانوران وحشیه.

950130

این اصطلاح "شکست عشقی" یعنی چی؟ عشق و عاشقی یه جور جنگه؟ مسابقه است؟ اولین بار چه کسی این اصطلاح رو استفاده کرده؟ شاید منظورش شکستن دل بوده که اونوقت یه کم ناقص منظورشو بیان کرده. شاید هم از اون اصطلاحات ترجمه ایه که تفکر دقیقی پشتش نیست. هر چی کی هست به نظر من باعث شده در خیلی از موارد، بعد از خارج شدن از رابطه طرفین در ناخودآگاهشون شروع کنن به امتیاز شمردن برای اینکه ببینن کی شکست خورده و کی برنده شده. حتی خیلی از اوقات حین رابطه هم حواسشون هست یه وقت زیادی امتیاز ندن که بعدش زیادی احساس شکست نکرده باشن. مورد داشتیم بعد از گذشت پنج سال  از شکست عشقیش ، در پی خبردار شدن از احوالات طرفش به این نتیجه رسید که برنده واقعی خودش بوده!!

تظاهر به دوست داشتن هم شعور میخواد و هم مهارت

اگه یکی این کارو خوب انجام داد، خدا رو شاکر باشید

امیدم را مگیر از من خدایا

از ته قلبم واسه اطرافیانم آرزوی خوشبختی میکنم به "امید" اینکه چشم دیدن خوشی ما رو داشته باشن. 

بازماندگان هم از شرم اووردوز میکنن

یه جوری شده، دیگه نمیشه پرسید فلانی چه جوری فوت کرد؟

اول آشناییمون، یادم میاد... یادم میاد....

یک ماه (چند روز کمتر یا بیشتر) از عقدمون گذشته بود. بلیط مجانی. فیلم "چ" رو داشتیم و ایام تعطیل نوروز رو باید میگذروندیم. توی همون سکانسهای اول فیلم، چمران و همراهانش تو کوچه باغهای ولایت بحران زده، با الاغی در حال جون کندن مواجه میشن. یکی از همراهان میایسته تا با یه تیر زبون بسته رو خلاص کنه. چمران جلوشو میگیره و یه دیالوگی میگه با این مضمون که مرگ و زندگی دست خداست. عکس العمل من در برابر این صحنه چی بود؟ نیم خیز شدن و ادای جمله : کس نگو بابا! در کسری از ثانیه متوجه شدم جلوی نامزد گاف دادم! هیچ راه برگشتی هم نداشت; فلذا با خونسردی از آغاز تقدس زدایی از چهره آفتاب مهتاب ندیده ام! استقبال کردم. این جوری شد که کمتر از یک ماه بعدش من و نامزد هرگونه رکیک جات رو در مقابل هم استعمال میکردیم، خیلی هم راضی.

زود انزال نباشیم

آب آلبالو رو نباس تو قوطی مقوایی سر کشید، باس ریخت تو لیوان، با رنگ و روش عشق بازی کرد، نم نم و با حوصله رفت بالا.

950124

هوا اونقدر خوبه که دلم میخواد مثل پیرمردا یه چهارپایه بذارم دم در و بشینم تو کوچه، چون فعلا قدم زدن و گردش از توانم خارجه.

دارم سعی میکنم از موقعیت فعلیم لذت ببرم. از قبل از عید چون این دو تا جوجه خیلی بزرگ شدن، بدنم دیگه ظرفیت نگهداریش پایین اومده و میخواد بفرستتشون بیرون، واسه همین دردهای زایمانم خیلی زودتر از موعد شروع شد و مجبور شدم بیشتر از قبل استراحت کنم و از دارو کمک بگیرم.  واسه منی که اهل خونه نشینی نبودم این شرایط خیلی سخته ولی دلم خوشه که دارم از دو تا زندگی مراقبت میکنم. هر بار که تکون میخورن دلم قنج میره. فکر اینکه دو تا دنیای پیچیده در حال شکل گیری توی بطن منه، اشک شوق به چشمم میاره. بچه نمیذاره آب خوش از گلوت پایین بره ولی همین که حسش میکنی خوشحالی. هر لذتی برای ما آدما با درد و رنج آمیخته است و مادر شدن شاید شاخصترین آمیختگی رنج و لذت باشه. آرزو میکنم هر زنی آرزوی مادری داره، به آرزوش برسه. تنها چیزی که الان کم دارم یه دوست صمیمیه، حس میکنم اگه این حسهامو با یکی شریک میشدم لذتش چند برابر میشد. 

950103

خانمهای عزیز!

اگه مرد شما رمانتیک نیست، به نظرم بهتره دست از نق زدن و تلاش برای تغییرش بردارید و سطح توقعتون رو بیارید پایین، وگرنه با اون مگسی که برای رد شدن از شیشه هزاران بار سرشو میکوبه اون، فرقی ندارید.

از طرفی مشاهدات و تجربیات من وجود رابطه معنی داری رو بین فاکتور "رمانتیسم مردانه" و فاکتورهای "عدم ثبات" و "تکیه ناپذیری" تأیید میکنه. به عبارت ساده، اغلب مردهای رمانتیک بی ثبات و تکیه ناپذیر هستند و فکر کردن به این موضوع میتونه دل شما رو خنک کنه. اما اگر مرد شما در عین رمانتیک نبودن بی ثبات و تکیه ناپذیره، اونوقت من دیگه توصیه ای براتون ندارم و متأسفم که خاک بر سرتونه با اون انتخابتون!