در زندگی خصوصیتون از مقام معظم رهبری درس بگیرید، چونان لقمان که از بی ادبان درس ادب گرفت. انسانی نباشید که همیشه فکر میکند حق با خودش هست و همه چیز را میداند و میتواند به همه حالی کند. در حال دم زدن از لزوم و فواید مذاکره، غیرقابل مذاکره نباشید. ایزوله نباشید و بفهمید که بخشهایی از وجود شما (ناخودآگاهتان) از تحریمها و دوری دیگران رنج میبرد.
زندگی اهل شوخی دستیه، اصلا هم موقعیت سرش نمیشه، هیچ وقت هم از تکرار شوخی دستیهاش خسته نمیشه، هیچ وقت هم شوخی جدید کم نمیاره.
البته من هم خیلی وقتها یادم میره که زندگی چه عادتهای گُهی داره.
حالا نمیدونم این عیب تأهله یا حسنش (به نظر خودم حسن نمیتونه باشه) که من متأهل در درونم یه حسی دارم که باعث میشه از شعرهای عاشقانه ای که در مورد بی وفایی و برنگشتن یاره، حذر کنم؛ حتی این حس مانع از این میشه که از زیبایی های کلامی اون شعر لذت ببرم.
لپتابم یه وایوی صورتیه. وقتی خریدمش بردمش شرکت که به همکارا نشونش بدم. یکیشون از دستشویی که برگشت گفت: ناراحت نشیا، ولی دستمال توالتها امروز با لبتاپ تو ست شده.
دیروز به مسئول تدارکات گفتم کارپردازو بفرسته واسه همکارا شیرینی بگیره، به مناسبت این که من عقد کرده ام. عصر شده و خبری نیست، آبدارچی زنگ زده به مسئول تدارکات، میگه پس شیرینی چی شد؟ جواب میده کارپردازو فرستادم. آبدارچی میگه آخه چرا اونو فرستادی؟ اون معلوم نیست داره با کجاش بازی میکنه