کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

عنی که خودش میدونه عنه، همیشه اعصابش گه مرغیه

من خودم از طریق این سایت گواهینامه م رو پیدا کردم

این متن ایمیلی است که چند وقت پیش برام ارسال شد، و خیلی هم به کارم اومد:

هر یک از شما ممکنه مدارکی را گم کرده باشید و تا بحال پیدا نشده باشه. یک سایت اینترنتی بسیار مفید توسط شرکت پست ایجاد شده که هر مدرکی که پیدا شده باشه و به اداره پست ارسال شده باشه رو در اون اعلام میکنه
لطفا به  آدرس زیرمراجعه کنید و نام و یا نام خانوادگی خود هر کسی که مدارکش گم شده رو در اونجا جستجو کنید مطمئنم  تعداد زیادی مدارک پیدا خواهید کرد!
من همین امروز شناسنامه و کارت ملی برادر زاده خودمو که سال 89 گم کرده بود و خوشبختانه از طریق فردی ناشناس به صندوق پست انداخته شده بود و اداره پست هم مشخصات اونو  در سایتش اعلام کرده رو تونستم پیدا کنم.
ضمنا توصیه کنید اگر کسی هر مدرکی پیدا کرد در  صندوق پست بندازه تا در این سایت ثبت بشه.
لطفا به همه دوستان خودتون اطلاع رسانی کنید.


وصیت من به همه شما خواهران و برادران این است:

در زندگی خصوصیتون از مقام معظم رهبری درس بگیرید، چونان لقمان که از بی ادبان درس ادب گرفت. انسانی نباشید که همیشه فکر میکند حق با خودش هست و همه چیز را میداند و میتواند به همه حالی کند. در حال دم زدن از لزوم و فواید مذاکره، غیرقابل مذاکره نباشید. ایزوله نباشید و بفهمید که بخشهایی از وجود شما (ناخودآگاهتان) از تحریمها و دوری دیگران رنج میبرد. 

7


به وقت سر هم (بوقت) نوشته شده بود  خب من هم خوندمش BOOGHAT

بعضی از چیزهایی که تا حالا در مورد زندگی فهمیدم

زندگی اهل شوخی دستیه، اصلا هم موقعیت سرش نمیشه،‌ هیچ وقت هم از تکرار شوخی دستی‌هاش خسته نمیشه، هیچ وقت هم شوخی جدید کم نمیاره. 


البته من هم خیلی وقتها یادم میره که زندگی چه عادتهای گُهی داره. 

از ازدواج بگم براتون

حالا نمیدونم این عیب تأهله یا حسنش (به نظر خودم حسن نمیتونه باشه) که من متأهل در درونم یه حسی دارم که باعث میشه از شعرهای عاشقانه ای که در مورد بی وفایی و برنگشتن یاره، حذر کنم؛ حتی این حس مانع از این میشه که از زیبایی های کلامی اون شعر لذت ببرم. 

از قضا...

لپتابم یه وایوی صورتیه. وقتی خریدمش بردمش شرکت که به همکارا نشونش بدم. یکیشون از دستشویی که برگشت گفت: ناراحت نشیا، ولی دستمال توالتها امروز با لبتاپ تو ست شده.

وقتی آبدارچی میخواد جلوی من مؤدب باشه

دیروز به مسئول تدارکات گفتم کارپردازو بفرسته واسه همکارا شیرینی بگیره، به مناسبت این که من عقد کرده ام. عصر شده و خبری نیست، آبدارچی زنگ زده به مسئول تدارکات، میگه پس شیرینی چی شد؟ جواب میده کارپردازو فرستادم. آبدارچی میگه آخه چرا اونو فرستادی؟ اون معلوم نیست داره با کجاش بازی میکنه

استنباط شخصی

حلال زاده به داییش میره؟ خداییش؟ میدونی چرا اینو میگن؟ یحتمل واسه اینکه به حرومزادگی بچه ای که یه سر سوزن هم شبیهه باباش نیست، شک نشه.

ملت اصلا درک ندارن ما تازه عقد کردیم

بر میدارن شعرهای غمگین مینویسن از عشقهای شکست خورده، ما یادمون میاد که ما هم یه روزگاری عاشق بودیم و میخواستیم با یکی دیگه عروسی کنیم. خو اون که نشد، توله سگ رفت با یکی دیگه عروسی کرد! به تخمم که منو نگرفت. شوهر خودم خیلیم از اون بهتره! مدیونید فکر کنید کونم سوخته.