کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

کج‌راه

قصه‌هایم خاطره و خاطره‌هایم قصه می‌شوند.

ای خدا شکرت!

دوستای صمیمون شوهر کردن، با شوقی در دل و داغی بر کی..ون بدرقه شون کردیم.

حالا کم مونده این خواهرزاده فنچولی هم شوهر کنه، هی زرت و زرت خواستگار..... :((((((((((((

لطفا به گیرنده های خود دست نمالید
ستاد پیشگیری از خودارضایی

اونایی که وقتی بغض میکنن چونه شون میلرزه... همونایین که میتونن بدجور دل آدمو بسوزونن

ای خداوند حکیم

همه غازن ما اردکیم!

بهشت گمشده

بهشت یه جائیه که مامانت پیر نیست، همه جاش درد نمیکنه، همه ش از گذشته حرف نمیزنه، همه ش به تو کنایه نمیزنه، همه اطرافیانت هم ازت توقع ندارن، بعد تو میتونی هر وقت خواستی  از خونه بزنی بیرون و نگران این نباشی که کی باید برگردی و قبل از رفتنت همه کارها رو راست و ریس کنی و بعد از برگشتنت هم تند تند تند تند ساعتهای نبودنت رو جبران کنی.... آره... بهشت یه جائیه که مامانت جوونه.

بهشت یه جائیه که کسی کاری به کارت نداره، نمیاد کله شو بکنه تو مانیتورت، به کتابهایی پخش و پلا روی میز گیر نمیده، به احتمال کور شدنت از فرط زل زدن به مانیتور هم گیر نمیده. بهشت جائیه که بهت گیر نمیدن.

بهشت یه جائیه که دور هم جمع شدن و خوش بودن دیگران، موقع کلفتی تو نیست. 

بهشت یه جائیه که دلت نمیخواد بزنی دهن همه رو صاف کنی! بهشت یه جائیه که عصبانیت نمیکنن. دلت نمیخواد بمیری از شر همشون خلاص شی! دلت نمیخواد بذاری بری گم و گور بشی. دلت میخواد با اعضای خانواده ت باشی، مثل همشون بتونی بگی و بخندی و خوش باشی.بهشت یه جائیه که تو بچه آخر نیستی.

بهشت یه جائیه که لازم نیست غر بزنی تو دلت خالی بشه و کسی واسه نگارش بدبختی هات علاقه نشون نمیده. 

بهشت جائیه که دلت نمیخواد به کسی که میاد طرفت بگی:
منشین با من، با من منشین
تکیه بر من مکن ای پرده رنگین حریر
که شراری شده ام
گرگ هاری شده ام.

یه روزم قوطی کنسرو میشم، خالی و سبک که شدم پرتم میکنن تو کوچه، از جلوی پای یه بچه تخث سر در میارم که با پاش شوتم میکنه  تو جوب، بعدشم کسی از سرنوشتم خبردار نمیشه

اشتباه دولوپی 2

پریروز تو خیابون کارگر دیدم روی مقوا پشت پیشخون اغذیه فروشی نوشته:

به یک کارگر ولگرد و یک کارگر نیمه وارد احتیاج داریم.

بماند که تو چند صدم ثانیه چه فکرهایی که نکردم، ولی با خوندن انتهای جمله، برگشتم و از ابتدا خوندمش، نوشته بو به یک کارگر وارد....

تلخ است که

ما در محاصره پیامهای دلخواه آدمهایی هستیم که توان ارسال پیام دارند، یا به قولی مالکان رسانه.

حناق چیست؟


تخمدان زن در هر ماه یک تخمک تولید می کند. تخمک در داخل تخمدان رشد می کند تا زمانی که رحم برای پذیرش آن آماده شود. در این دوره مخاط رحم ضخیم شده و خودش را برای حاملگی آماده می کند. اگر تخمک ظرف مدت کوتاهی لقاح پیدا نکرده و بارور نشود، همه محتویات رحم (به صورت خون قاعدگی) خارج می شود. در افرادی که تخمک کامل شده ولی به داخل رحم پرتاب نمی رود، بیماری کیست تخمدان دیده می شود.

 

عشق زن هم مثل تخمکی توی دلش پدید می‌آید و رشد می‌کند و بعد می‌آید میچسبد به دیواره ذهنش، به امید آنکه مرد بارورش کند. بیشتر وقتها تخم عشق بارور نمی‌شود و لاجرم دوره اش که بگذرد زن احساسش را به زبان می آوردش و دردها را واگویه میکند و میداند این گفتن‌ها هرز میرود مثل خون قاعدگی. اما گاهی عشقها یک گوشه دل زن حبس می‌شوند و هرگز به ذهن و زبان نمی‌آیدند؛ آن وقت می‌شوند کیست احساس، می‌شوند حناق.

یه ایده ای هم دارم واسه این دانشمندا که معلوم نیست چه غلطی میکنن

یه دستکش خنک کننده بسازید واسه تابستان آدمای داغ